loading...

حنین

داغش خنک نمی‌شود و نوشتن درباره اش تکراری نمی‌شود دیشب اشکهای گرم بی اختیار راه خوابم را می‌زدند....بالشم را همه چیزم را تازگیها به دلم می‌گویم می‌دانی چیست که ...

بازدید : 534
سه شنبه 21 بهمن 1398 زمان : 16:48
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حنین

داغش خنک نمی‌شود و نوشتن درباره اش تکراری نمی‌شود

دیشب اشکهای گرم بی اختیار راه خوابم را می‌زدند....بالشم را همه چیزم را

تازگیها به دلم می‌گویم می‌دانی چیست که این ماتم و سوز هست هنوز هست همیشه هست!

برای این که ما مرحبا مردم یک روز صبح بیدار شدیم دیدیم همانهایی که تا دیروز چشممان به دستشان بود..که باهاشان نرمش می‌کردیم قهرمانانه و غیر قهرمانانه....که به روزی افتاده بودیم که چشممان به دهنشان بود....فاش رسمی‌گستاخ مرد بیابانگرد مجاهدی را زده اند که چهار دهه است ما خوابیم و او به جای ما بیدار است....اصلا یک جورهایی از خودمان داشت بدمان می‌آمد وقتی زدیم بیرون . زدیم به تشییعش که خودمان را اولا تبرئه کنیم و ثانیا اگر مرد باشیم جامعه را به کنش متقابلی وادار کنیم......

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 17
  • بازدید کننده امروز : 14
  • باردید دیروز : 87
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 186
  • بازدید ماه : 201
  • بازدید سال : 613
  • بازدید کلی : 9987
  • کدهای اختصاصی